پوپولیسم (مردمگرایی) به عنوان یک پدیده سیاسی از اواخر قرن نوزدهم تا به امروز به شکلهای متنوعی در کشورهای مختلف ظهور کرده است. با وجود تنوع زمینههای فرهنگی، اقتصادی و تاریخی، پوپولیسم دارای الگوهای مشترکی است که آن را از دیگر پدیدههای سیاسی متمایز میکند. در عصر حاضر با ظهور رهبران پوپولیست در کشورهای مختلف، تأثیرات گستردهای در سطوح داخلی و بینالمللی به وجود آمده که گاه موجب تغییرات ساختاری و گاه موجب بحرانهای عمیق در نظامهای سیاسی و اقتصادی شدهاند.
پوپولیسم نه یک ایدئولوژی منسجم بلکه یک سبک یا منطق سیاسی است که بر تقابل «مردم پاک» در برابر «نخبگان فاسد» تأکید دارد. رهبران پوپولیست اغلب خود را تجسم اراده ملت میدانند و نهادهای میانجی چون احزاب، رسانهها و دستگاه قضایی را مانع ارتباط مستقیم خود با مردم میپندارند. ویژگیهای کلیدی پوپولیسم عبارتاند از:
- دوگانگی مردم/نخبه
- شخصمحوری در رهبری
- تکیه بر احساسات و سادهسازی مسائل پیچیده
- بیاعتمادی به نهادهای سنتی
- سیاستورزی واکنشی و بحرانمحور
تأثیرات پوپولیسم در سیاست داخلی
رهبران پوپولیست با تمرکز قدرت در دستان خود، نهادهای دموکراتیک مانند پارلمان، دستگاه قضایی و رسانههای آزاد را تضعیف یا بیاثر میکنند. آنها با بهرهگیری از مفاهیم عوامپسند، مشروعیت اقدامات غیردموکراتیک را در پوشش حمایت مردمی توجیه میکنند.
در بسیاری از موارد دولتهای پوپولیست محدودیتهایی بر رسانهها، آزادی بیان، تجمعات و فعالیتهای مخالفان اعمال میکنند که در نهایت به نوعی اقتدارگرایی نرم یا سخت منجر میشود. ترکیه، مجارستان نمونههایی از این روند هستند.
باید توجه داشت که تصمیمات پوپولیستی اغلب بر پایه عقلانیت اقتصادی یا شواهد تجربی استوار نیستند، بلکه برای کسب محبوبیت کوتاه مدت اتخاذ میشوند. این سیاستها معمولاً در بلندمدت با شکست مواجه شده و باعث ناپایداری اقتصادی و اجتماعی میشوند.
همچنین رهبران پوپولیست برای حفظ قدرت، آگاهانه شکافهای اجتماعی، قومی، مذهبی یا طبقاتی را تعمیق میدهند. نتیجه این امر، از بین رفتن انسجام ملی و افزایش خشونتهای اجتماعی است.
تأثیرات پوپولیسم در سیاست خارجی
رهبران پوپولیست اغلب سیاست خارجی را برای مصرف داخلی و با هدف کسب محبوبیت هدایت میکنند. شعارهای ملیگرایانه یا ضد جهانیسازی ممکن است موجب خروج از توافقهای بینالمللی، تضعیف همکاریهای چندجانبه و انزواگرایی شود (نمونه آن خروج آمریکا از توافق اقلیمی پاریس در دوران ترامپ).
در نظامهای پوپولیستی روابط بین کشورها به جای آنکه بر پایه منافع ملی بلندمدت طراحی شوند، تابع روابط فردی رهبران با یکدیگر میشود. این امر میتواند موجب نوسانات شدید و پیشبینی ناپذیری در سیاست خارجی گردد.
رهبران پوپولیست اغلب تمایلی به احترام به قواعد بینالمللی ندارند و با تأکید بر «حاکمیت ملی مطلق»، خود را از تعهدات بینالمللی جدا میکنند. این رویکرد موجب بیاعتمادی و افزایش تنشها در نظام جهانی میشود.
خسارتهای بلندمدت ناشی از پوپولیسم
سیاستهای اقتصادی غیرعلمی و مبتنی بر توزیع پوپولیستی منابع، در بلندمدت منجر به تورم، کاهش سرمایهگذاری، فرار سرمایه، و بحرانهای مالی و در نتیجه بیثباتی اقتصادی میشود. از طرفی فضای خصمانه نسبت به نخبگان، دانشگاهیان و منتقدان، منجر به مهاجرت مغزها و کاهش سرمایه اجتماعی و انسانی میشود.
وقتی رهبران پوپولیست از مشروعیت نهادهای قانونی بکاهند و وعدههای غیرقابل تحقق بدهند، پس از سقوط آنها، جامعه با بحران اعتماد گسترده مواجه میشود که بازیابی آن ممکن است سالها زمان ببرد. از اینرو سقوط پوپولیسم غالباً زمینه را برای افراطگراییهای شدیدتر فراهم میکند. از آنجا که نهادهای تعدیلکننده پیشتر تخریب شدهاند، جامعه مستعد پذیرش گفتمانهای خشنتر و غیرمدنی میشود.
پوپولیسم در حالی که ممکن است در کوتاه مدت پاسخ به نیازهای روانی یا اقتصادی بخشی از جامعه باشد، در بلندمدت ساختارهای دموکراتیک، نهادهای مدنی و اعتبار سیاستگذاری عقلانی را از بین میبرد. رهبران پوپولیست با تحریف مفاهیم «مردم» و «اراده ملی»، خود را در جایگاه قیم ملت قرار میدهند و سیاست را از محتوا تهی میکنند.
به همین دلیل مقابله با پوپولیسم نه فقط یک وظیفه سیاسی بلکه یک ضرورت اخلاقی و تاریخی برای حفظ و پایداری جوامع است. راه حلهایی مانند تقویت آموزش عمومی، ارتقاء شفافیت نهادی، حمایت از رسانههای مستقل، و اصلاح ساختارهای ناکارآمد حاکمیتی، میتوانند راهحلی مؤثر برای مهار موجهای پوپولیستی باشند.