تراژدی دولت رفاه در ایران
ترامپ و سیاست «انزواطلبی تهاجمی» در بستر افول هژمونی ایالات متحده
شکارچیان جکیل و اختاپوس فدرال رزرو: از جدال سرمایه تا پیوند ترامپ و نتانیاهو در احیای نئوفاشیسم و نئونازیسم
خطبه ۲۷ نهجالبلاغه؛ دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران
ایران و جنگ هیبریدی
موازنه تهدید؛ روابط ایران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
سرمایهداری جهانی در دوران پساشوروی: تداوم بحران و بازتولید اقتدارگرایی در بستر جهانیسازی واپسگرا
مسیر ترامپ؛ بازآرایی ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی
بازاندیشی در مفهوم دولت رفاه و پیوند آن با عدالت اجتماعی، ضرورتی راهبردی برای بقا و ثبات ملی به شمار میرود.
ناکامی ایران در تحقق توسعه سیاسی و اقتصادی پایدار، نه صرفاً ناشی از دخالتهای خارجی و نه صرفاً محصول ناکارآمدی داخلی است، بلکه در تعامل مستمر و همافزای این دو عامل ریشه دارد. پاشنه آشیل ایران را باید در ناتوانی در نهادسازی پایدار، حکمرانی مشارکتی، و استقلال نهادی جستوجو کرد.
جایگاه ایران در نظم امنیتی خاورمیانه دچار تحول ساختاری شده، از بازیگری با توان بازدارندگی بالقوه به قدرتی که توان نظامی خود را به نمایش گذاشته و اثبات کرده است. اکنون ایران پساجنگ نه تنها در معادلات منطقهای بلکه در سطح جهانی به عنوان بازیگری فعال، قدرتمند و تعیینکننده مطرح است و این امر مبنای بازتعریف توازن قوا در غرب آسیا و فراتر از آن خواهد بود.
ایران، امروز در نقطهای قرار دارد که دیگر تکرار ادبیات هشدار و سخنان بدون اقدام، نه تنها کارایی ندارد بلکه امنیت ملی را به خطر انداخته است.
تغییر پارادایم از "سیاستمحوری اقتصاد" به "اقتصادمحوری سیاست" ضرورتی تاریخی برای ایران امروز است. در این چارچوب سیاست باید به بازسازی ساختارهای اقتصادی، ارتقاء حکمرانی کارآمد و تسهیل تعامل سازنده با جهان بینجامد.
اعتماد یکجانبه و بدون پشتوانه به وعدههای کشورهای غربی به ویژه آمریکا نه تنها دستاوردی برای ایران در پی نخواهد داشت بلکه میتواند زمینهساز آسیبهای جدی به امنیت و منافع حیاتی کشور گردد.
امنیت ملی مفهومی نسبی، شکننده و وابسته به قدرت بازدارندگی است. ایران در محیطی پر از تهدیدهای بالفعل و بالقوه قرار دارد. اگرچه برنامه هستهای صلحآمیز ایران حق مسلم ملت است، اما در شرایط کنونی این حق باید به مرحلهای فراتر ارتقا یابد. دستیابی به تسلیحات هستهای (ولو در سطح توانایی ساخت) نه تنها برای جلوگیری از جنگ، بلکه برای تقویت موقعیت منطقهای، استقلال تصمیمگیری و عزت ملی، ضروری به نظر میرسد.
نظم جهانی در حال تغییر است و تحولات ژئوپلیتیکی با سرعت بالایی در حال شکل دهی به این نظم نوین هستند. ایران به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد جغرافیایی، منابع طبیعی غنی و جایگاه ژئوپلیتیکی مهم، نقش بسزایی در تعیین مسیر این تحولات ایفا میکند. ایران نه تنها به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در […]
ایده رئیسجمهورهای استانی به ظاهر با هدف بهبود مدیریت کشور ارائه میشود، اما در عمل پیامدهای خطرناکی برای وحدت ملی، تمامیت ارضی و هویت ایرانی دارد. چنین ایدهای با تضعیف دولت مرکزی راه را برای تبدیل ایران به یک حکومت فدرالی و در نهایت تجزیه کشور هموار میکند. در این میان گروههای جداییطلب که همواره به دنبال تضعیف ایران هستند بیشترین بهره را از این شرایط خواهند برد. از این رو ضروری است که سیاستمداران و نخبگان کشور با درک عمیق از خطرات اینگونه ایدهها از ترویج و حمایت از آنها پرهیز کنند.