روند مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در سالهای اخیر، همواره تحتالشعاع رفتار غیرقابل اعتماد و ناپایدار واشنگتن قرار داشته است. بررسی دقیق تجربه عملی برجام و خروج یکجانبه دولت ترامپ از این توافق بینالمللی در سال ۲۰۱۸ به روشنی آشکار ساخت که ایالات متحده تنها تا زمانی به تعهدات خود پایبند میماند که این تعهدات با منافع زودگذر سیاسی و اقتصادی آن همسویی داشته باشد. این رفتار نه تنها مشروعیت و اعتبار دیپلماتیک آمریکا را در سطح بینالمللی تضعیف کرد، بلکه برای ایران تجربهای عینی و عبرتآموز فراهم آورد که اعتماد به وعدههای قدرتهای غربی بدون دریافت ضمانتهای عینی، راستیآزماییشده و الزامآور، امری پرریسک و زیانبار است.
در این چارچوب هرگونه امتیازدهی یک سویه توسط ایران در مذاکرات، یک خطای راهبردی جبرانناپذیر خواهد بود. اصول بنیادینی همچون «بازدارندگی فعال»، «حفظ مؤلفههای قدرت ملی» و «توازن راهبردی منطقهای»، ایجاب میکند که ایران از تضعیف ابزارهای قدرت خود به ویژه در حوزههای راهبردی همچون برنامه موشکی بومی و نقشآفرینی منطقهای، به شدت اجتناب ورزد. این ابزارها فراتر از جنبههای نمادین در عمل ستونهای اصلی تامین امنیت ملی، حفظ تمامیت ارضی و مقابله با تهدیدات فزاینده خارجی به شمار میروند.
از منظر تجربه تاریخی ایالات متحده و برخی از متحدان منطقهای آن به ویژه در غرب آسیا به طور مستمر در پی تضعیف ساختارهای قدرت ایران بودهاند. هدایت مذاکرات به سوی موضوعات فراتر از پروندهی هستهای نظیر برنامه موشکی یا نفوذ منطقهای ایران به واقع ابزاری برای پیشبرد پروژه «خلع سلاح تدریجی» ایران محسوب میشود. این روند در شرایطی که همسایگان ایران به واسطه قراردادهای تسلیحاتی چند میلیارد دلاری و حمایتهای سیاسی-نظامی قدرتهای فرامنطقهای تقویت میشوند مخاطراتی جدی برای امنیت ملی و راهبردهای بازدارندگی ایران به دنبال خواهد داشت.
کاهش یا محدودسازی توانمندیهای موشکی ایران به معنای از دست دادن یکی از مهمترین اهرمهای دفاعی و راهبردی کشور در مواجهه با تهدیدات متنوع خارجی خواهد بود. همچنین عقبنشینی از نقش منطقهای موجب بر هم خوردن توازن قوا به ضرر ایران و افزایش تهدیدات محیط پیرامونی خواهد شد. از این منظر حفظ و تقویت عناصر قدرت سخت و نرم ضرورتی راهبردی برای ایران محسوب میشود.
بر این اساس راهبرد کلان ایران در مذاکرات باید بر سه اصل استوار باشد: تاکید بر تجربه بدعهدی آمریکا در برجام؛ ممانعت قاطع از گسترش مذاکرات به حوزههای غیرهستهای؛ حفظ و ارتقاء اهرمهای قدرت ملی. ایران باید شرط ورود به هرگونه توافق جدید را ارائهی ضمانتهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی معتبر قرار دهد، که شامل لغو واقعی و برگشتناپذیر تحریمها و امکان راستیآزمایی آن از سوی ایران باشد. از طرفی هرگونه پذیرش ورود به مذاکره درباره برنامه موشکی یا سیاستهای منطقهای، تنها به معنای دست کشیدن از ابزارهای بازدارندگی و واگذاری ابتکار عمل به دشمنان خواهد بود. از طرفی ایران باید با حفظ ظرفیتهای بومی در حوزههای دفاعی، علمی و اقتصادی، و تقویت جایگاه منطقهای خود، زمینههای بازدارندگی مؤثر در برابر تهدیدات آتی را فراهم آورد.
در نهایت باید اذعان داشت که در معادلات ژئوپولیتیک متغیر و پرچالش امروز اتکاء به توانمندیهای درونی، استقلال در تصمیمگیری و تکیه بر عناصر بومی قدرت سخت و نرم، تنها مسیر معقول و مستحکم برای صیانت از امنیت ملی ایران است. اعتماد یکجانبه و بدون پشتوانه به وعدههای کشورهای غربی به ویژه آمریکا نه تنها دستاوردی برای ایران در پی نخواهد داشت بلکه میتواند زمینهساز آسیبهای جدی به امنیت و منافع حیاتی کشور گردد.