سیاست انرژی یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده در روابط بینالملل است. کشورهای دارای منابع عظیم انرژی از جمله نفت و گاز، نفوذ گستردهای در معادلات ژئوپلیتیکی دارند و از این منابع بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار، تأثیرگذاری بر معادلات اقتصادی و تحکیم جایگاه خود در مناسبات جهانی استفاده میکنند. از سوی دیگر کشورهای مصرفکننده نیز برای تضمین امنیت انرژی خود، سیاستهای متنوعی از جمله تنوعبخشی به منابع تأمین، سرمایهگذاری در انرژیهای جایگزین و انعقاد قراردادهای بلندمدت با تولیدکنندگان اتخاذ میکنند. این موضوع منجر به شکلگیری اتحادهای استراتژیک، رقابتهای ژئوپلیتیکی و حتی درگیریهای بینالمللی شده و سیاستهای خارجی کشورها را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار داده است. به ویژه در دوران بحران انرژی اهمیت این موضوع بیش از پیش آشکار میشود و تصمیمات استراتژیک کشورها بر مبنای دسترسی و کنترل منابع انرژی تنظیم میشود.
منابع انرژی به ویژه نفت و گاز به عنوان یک ابزار قدرت در سیاست خارجی کشورها استفاده میشوند. دولتها از انرژی برای اعمال فشار اقتصادی و دیپلماتیک، ایجاد وابستگی اقتصادی و یا حتی مجازات کشورها بهره میگیرند. این مسئله باعث شده است که برخی کشورها استراتژیهایی را برای کنترل منابع انرژی و مسیرهای انتقال آن تدوین کنند. برخی کشورها مانند روسیه و کشورهای عضو اوپک، از منابع انرژی بهعنوان اهرمی برای تأثیرگذاری بر دیگر کشورها استفاده میکنند. روسیه با استفاده از گاز نفوذ خود را در اروپا افزایش داده و در زمان تنشهای سیاسی از آن به عنوان ابزار فشار استفاده کرده است. همچنین اوپک از طریق تنظیم سطح تولید نفت قیمت جهانی را تحت تأثیر قرار داده و از این طریق منافع ژئوپلیتیکی اعضای خود را تأمین میکند. کشورهای مصرفکننده نیز تلاش میکنند تا با متنوعسازی منابع انرژی و کاهش وابستگی به تأمینکنندگان خاص، امنیت انرژی خود را تقویت کنند.
یکی از مهمترین نمونههای تأثیر سیاست انرژی بر روابط بینالملل جنگ اوکراین است. روسیه به عنوان یکی از بزرگترین تأمینکنندگان گاز اروپا، از این ابزار برای اعمال فشار بر اتحادیه اروپا استفاده کرده است. پس از تحریمهای غرب علیه روسیه، مسکو صادرات گاز خود به اروپا را کاهش داد و این موضوع باعث افزایش قیمت انرژی در این قاره شد. بحران گاز، کشورهای اروپایی را مجبور کرد که به دنبال منابع جایگزین باشند، از جمله افزایش واردات LNG از آمریکا و قطر. در این راستا برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان سرمایهگذاریهای گستردهای در زیرساختهای گاز طبیعی مایع انجام دادهاند تا وابستگی خود را به روسیه کاهش دهند. علاوه بر این اتحادیه اروپا سیاستهای جدیدی را برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی اتخاذ کرده است.
ایران نیز یکی از کشورهای دارای بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان است، اما به دلیل تحریمهای آمریکا و محدودیتهای اقتصادی، نتوانسته به طور کامل از این منابع برای تأثیرگذاری بر سیاستهای خارجی بهره برداری کند. با این حال ایران از طریق سیاستهایی نظیر همکاری با چین و روسیه، نقشآفرینی در اوپک و توسعه قراردادهای انرژی با کشورهای همسو تلاش کرده است تا جایگاه خود را در بازار انرژی تثبیت کند. ایران با امضای توافقنامههای بلندمدت با چین مانند برنامه همکاری ۲۵ ساله توانسته مسیرهایی برای صادرات انرژی خود پیدا کند. علاوه بر این ایران از طریق ابتکاراتی مانند تهاتر نفت در برابر کالا و فروش نفت با تخفیف، تحریمها را تا حدی دور زده است. سیاستهای تحریمی غرب علیه ایران موجب ایجاد تغییراتی در توازن قدرت در بازار جهانی انرژی شده و برخی کشورها مانند چین و هند از فرصت استفاده کرده و نفت ایران را با شرایط ویژه و تخفیفهای قابل توجه خریداری کردهاند. این تحولات باعث شده تا ایران همچنان به عنوان یکی از بازیگران مهم بازار انرژی باقی بماند، هرچند که محدودیتهای اقتصادی مانع از بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای این کشور شده است.
اوپک یکی از مهمترین بازیگران در سیاست بینالملل انرژی است. این سازمان با تنظیم سطح تولید نفت تأثیر مستقیمی بر قیمتهای جهانی دارد. کشورهای عضو اوپک، به ویژه عربستان سعودی با تغییر در سطح تولید خود میتوانند سیاستهای کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار دهند. این سازمان نه تنها بر اساس ملاحظات اقتصادی بلکه تحت تأثیر عوامل سیاسی و ژئوپلیتیکی نیز تصمیمگیری میکند. برای مثال کاهش تولید نفت توسط اوپک پلاس منجر به افزایش قیمت نفت شد و به این کشورها درآمد بیشتری داد، اما در عین حال باعث نارضایتی کشورهای مصرفکننده شد. در مواقعی نیز اوپک با افزایش تولید، قیمت نفت را کاهش داده تا کشورهای رقیب را تحت فشار قرار دهد، همانطور که در سالهای گذشته برای مقابله با نفت شیل آمریکا اقدام به افزایش تولید نمود. علاوه بر این اوپک به عنوان یک نهاد تأثیرگذار، در مذاکرات بینالمللی نیز نقشآفرینی کرده و تلاش میکند تا توازن بین عرضه و تقاضا را به گونهای حفظ کند که منافع اعضای خود را تأمین کند.
در دنیای امروز امنیت انرژی یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی کشورها محسوب میشود. بحرانهای ژئوپلیتیکی مانند جنگ اوکراین، درگیریهای خاورمیانه، و رقابت چین و آمریکا موجب تغییر مسیرهای تأمین انرژی و ایجاد اتحادهای جدید شده است. اروپا که پیش از این به گاز روسیه وابسته بود، پس از جنگ اوکراین با چالش جدی در تأمین انرژی روبهرو شد و به دنبال منابع جایگزین مانند گاز طبیعی مایع (LNG) از آمریکا و قطر رفت. آمریکا نیز با توسعه فناوریهای استخراج شیل، نه تنها توانسته وابستگی خود را به انرژی خارجی کاهش دهد، بلکه با صادرات به اروپا، نقش بیشتری در تأمین امنیت انرژی این قاره ایفا کرده و نفوذ خود را در بازارهای جهانی انرژی افزایش داده است. این تغییرات منجر به بازتنظیم سیاستهای بینالمللی در حوزه انرژی شده و کشورها را به سمت ایجاد ائتلافهای جدید سوق داده است.