دیپلماسی دیجیتال به معنای استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در جهت هدایت و پیشبرد سیاست خارجی کشورها است. ظهور شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی و سایر فناوریهای دیجیتال، نه تنها ابزارهای ارتباطی را تغییر داده، بلکه ماهیت روابط بینالملل را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در جهان امروز کشورها دیگر صرفاً از طریق روابط سنتی دیپلماتیک تعامل نمیکنند، بلکه با بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال، افکار عمومی داخلی و بینالمللی را جهتدهی کرده و در فرآیند سیاستگذاری جهانی نقشآفرینی میکنند.
فناوریهای نوین باعث تغییر شیوههای سنتی دیپلماسی شدهاند و کشورها اکنون با روشهای جدیدی اهداف خود را در سیاست خارجی دنبال میکنند. “قدرت نرم” یکی از عناصر کلیدی در سیاست خارجی است و کشورها از ابزارهای دیجیتال برای ارتقای آن بهره میگیرند. به عنوان مثال کره جنوبی با استفاده از محتوای فرهنگی نظیر موسیقی و سریالهای تلویزیونی، تصویری مثبت از خود ارائه کرده است. این کشور با استفاده از شبکههای اجتماعی هویت فرهنگی خود را تقویت کرده و به طور غیرمستقیم سیاستهای خارجی خود را پیش برده است.
یکی از مهمترین تأثیرات دیپلماسی دیجیتال، فراهم شدن امکان ارتباط مستقیم بین سیاستگذاران و مردم کشورهای مختلف است. دیپلماتها اکنون از شبکههای اجتماعی نظیر توییتر، فیسبوک و اینستاگرام برای اعلام مواضع رسمی، تصحیح اطلاعات نادرست و تأثیرگذاری بر افکار عمومی استفاده میکنند. بهعنوان نمونه وزیران امور خارجه کشورهایی مانند آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا به طور مستمر از توییتر برای ارتباط با مردم جهان بهره میبرند و در مواقع بحران پیامهای خود را مستقیماً به جهانیان منتقل میکنند.
همچنین فناوریهای دیجیتال به ابزارهای مهمی در مدیریت بحرانهای بینالمللی تبدیل شدهاند. شبکههای اجتماعی میتوانند نقش کلیدی در کاهش یا تشدید تنشها ایفا کنند. در جریان بحران روسیه و اوکراین، دو طرف از ابزارهای دیجیتال برای انتشار اخبار، جلب حمایت جهانی و ارائه روایتهای خود استفاده کردند. دولت اوکراین با راهاندازی کارزارهای آنلاین، حمایت بینالمللی را برای خود جلب کرد و توانست در “جنگ روایتها” برتری نسبی را کسب کند. در مقابل، روسیه نیز از رسانههای دولتی دیجیتال و شبکههای اجتماعی برای ارائه روایت خود و مقابله با تحریمها بهره گرفت.
کشورهای قدرتمند جهان از ابزارهای دیجیتال نه تنها برای مدیریت سیاست خارجی، بلکه برای تأثیرگذاری بر سیاست داخلی سایر کشورها نیز بهره میگیرند. یکی از مشهورترین نمونهها ادعای مداخله روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا از طریق کمپینهای دیجیتالی و انتشار اخبار جعلی بود. این موضوع نشان داد که دیپلماسی دیجیتال میتواند ابعاد سایبری و امنیتی نیز داشته باشد و تأثیر آن فراتر از ارتباطات دیپلماتیک سنتی است.
اعتراضات هنگکنگ در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ نیز نمونهای برجسته از تأثیر دیپلماسی دیجیتال بر سیاست خارجی و افکار عمومی جهانی بود. معترضان هنگکنگی از شبکههای اجتماعی مانند توییتر، تلگرام و ردیت برای سازماندهی اعتراضات، اطلاع رسانی درباره برخوردهای پلیس و جلب حمایت بینالمللی استفاده کردند. آنها با استفاده از هشتگهایی نظیر #StandWithHongKong، توجه رسانهها و سیاستمداران غربی را به خود جلب کردند. در مقابل دولت چین نیز از طریق رسانههای دولتی و شبکههای اجتماعی اقدام به انتشار روایت رسمی خود کرد و اعتراضات را به عنوان مداخله خارجی معرفی نمود. چین همچنین سانسور گستردهای را برای کنترل جریان اطلاعات اعمال کرد و تلاش کرد تصویر معترضان را در سطح بینالمللی تغییر دهد. این نمونهها نشان میدهد که فضای دیجیتال میتواند ابزاری قدرتمند برای جنبشهای مدنی و همچنین ابزاری برای دولتها در جهت مدیریت افکار عمومی جهانی باشد.
اما با وجود مزایای فراوان، دیپلماسی دیجیتال با چالشهایی نیز مواجه است. یکی از مشکلات اصلی دیپلماسی دیجیتال، انتشار گسترده اطلاعات جعلی و جنگ روانی میان کشورها است. بسیاری از دولتها از شبکههای اجتماعی برای انتشار روایتهای خود استفاده میکنند و در برخی موارد، اطلاعات نادرست را به عنوان ابزار دیپلماتیک به کار میگیرند.همچنین باید توجه داشت که فضای دیجیتال بستری آسیبپذیر برای حملات سایبری است. کشورها همواره در معرض حملات سایبری قرار دارند که میتواند زیرساختهای اطلاعاتی آنها را مختل کند. از اینرو امنیت سایبری به یکی از اولویتهای دیپلماسی دیجیتال تبدیل شده است.
از طرفی برخی از کشورها به منظور کنترل فضای دیجیتال، دسترسی به شبکههای اجتماعی را محدود میکنند یا قوانین سختگیرانهای برای مدیریت محتوای دیجیتال اعمال میکنند. این مسئله باعث شده است که بازیگران بینالمللی در بهرهگیری از دیپلماسی دیجیتال با موانع روبهرو شوند.