روابط بین ایران و روسیه دارای ابعاد پیچیدهای در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی است. این روابط همواره تحت تأثیر تحولات بینالمللی، منافع ملی دو کشور، و تعاملات آنها با قدرتهای بزرگ جهانی به ویژه ایالات متحده آمریکا قرار داشته است.
از نظر سیاسی، ایران و روسیه در برخی مسائل بینالمللی مانند سوریه و مقابله با نفوذ غرب همراستا بودند. اما در حوزههای دیگر، از جمله قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی، منافع متفاوتی دارند. ایران به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه است، در حالی که روسیه تلاش میکند سلطه سنتی خود را حفظ کند. در این راستا، روسیه ایران را به عنوان یک شریک فرعی میبیند، زیرا ایران نمیتواند به طور کامل اهداف استراتژیک روسیه را تأمین کند.
در حوزه اقتصادی، تجارت دوجانبه بین ایران و روسیه نسبتاً محدود است و عمدتاً شامل کالاهای کشاورزی، نفت و گاز میشود. به دلیل تحریمهای بینالمللی علیه ایران و محدودیتهای زیرساختی، حجم تجارت میان دو کشور به سطحی نرسیده که بتواند نشانگر یک شراکت استراتژیک باشد. روسیه در اولویتهای اقتصادی خود به کشورهایی نظیر چین و کشورهای اروپایی تمایل بیشتری دارد و ایران را بیشتر به عنوان یک بازار ثانویه میبیند.
در زمینه امنیتی هم همکاریهایی مانند فروش سامانههای دفاعی S300و هماهنگی در سوریه وجود داشت. با این حال، روسیه همواره روابط خود با ایران را با ملاحظه روابطش با کشورهای عربی و اسرائیل تنظیم میکند. این نشان میدهد که ایران برای روسیه یک شریک امنیتی فرعی است و نه یک همپیمان استراتژیک.
در روابط ایران و روسیه هر دو کشور منافع مشترکی دارند، اما این منافع به حدی نیست که یک شراکت استراتژیک و اصلی بین آنها شکل بگیرد.
ایران و روسیه هر دو در حمایت از بشار اسد در جنگ داخلی سوریه حضور داشتند، اما نوع مشارکت آنها متفاوت بود. ایران به شکل نیروی زمینی در سوریه حضور داشت، در حالیکه حضور روسیه در قالب نیروی هوایی بود. این تفاوت نشان میدهد که روسیه بیشتر به دنبال مدیریت بحران از راههای سیاسی و نظامی بوده، در حالیکه ایران یک مشارکت مستقیم و پرهزینه را انتخاب کرده بود.
در میدان سوریه همیشه نشانههایی از عدم حمایت روسیه از مواضع ایران دیده میشد. به طور مثال روسیه به اسرائیل اجازه میداد که حملات هوایی علیه پایگاههای ایرانی در سوریه انجام دهد، بدون اینکه واکنشی نشان دهد. این موضوع نشان میداد که مسکو به دنبال حفظ روابط خود با تلآویو است و حاضر نیست برای ایران هزینه بدهد.
روسیه در سالهای اخیر روابط اقتصادی و نظامی خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، گسترش داده است. این کشورها مخالف نفوذ ایران در سوریه بودند، از این جهت دور از ذهن نبود که روسیه برای حفظ روابط خود با این کشورها، ممکن بود نفوذ ایران را محدود کند.
از طرفی روسیه از طریق مذاکرات آستانه و توافقات با ترکیه، اجازه داد که آنکارا در شمال سوریه نفوذ داشته باشد، و به دلیل اینکه ترکیه از گروههای مخالف بشار اسد حمایت میکند این اقدام نیز به ضرر ایران تمام شد.
یکی از مهمترین دلایلی که نشان میدهد روسیه شریک استراتژیک و اصلی ایران نیست، مواضع این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. برخلاف تصور عمومی که روسیه همیشه در کنار ایران ایستاده، در چندین مقطع حساس، مسکو یا علیه ایران رأی داده یا حداقل از حق وتوی خود به نفع ایران استفاده نکرده است.
قطعنامه۱۷۳۷سال۲۰۰۶ و قطعنامه۱۷۴۷سال۲۰۰۷: این دو قطعنامه نیز شامل تحریمهایی علیه برنامه هستهای ایران بودند و با رأی مثبت روسیه تصویب شدند. این نشان میدهد که مسکو در مقاطعی که روابط با غرب برایش اولویت داشته، ایران را فدای منافع بزرگتر خود کرده است.
قطعنامه۱۹۲۹سال۲۰۱۰: این قطعنامه که یکی از سختترین تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را به دنبال داشت، با رأی مثبت روسیه تصویب شد. بر اساس این قطعنامه، تحریمهای گستردهای علیه برنامه هستهای ایران اعمال شد، از جمله محدودیتهای شدید در خرید تسلیحات و فناوریهای مرتبط با موشکهای بالستیک. روسیه نهتنها این قطعنامه را وتو نکرد، بلکه به اجرای آن نیز متعهد شد.
قطعنامه۲۲۳۱سال۲۰۱۵و محدودیتهای تسلیحاتی: اگرچه این قطعنامه در چارچوب توافق برجام تنظیم شد، اما بخشهایی از آن محدودیتهای تسلیحاتی ایران را برای چندین سال حفظ کرد. روسیه در اجرای این محدودیتها با غرب همراهی کرد و حتی در دورهای از فروش سامانه دفاعی S-300 به ایران امتناع کرد.
روسیه بارها نشان داده که روابطش با ایران یک شراکت محدود و تاکتیکی است، نه یک اتحاد استراتژیک. رأیهای این کشور علیه ایران در شورای امنیت، همراهی با تحریمها، و تلاش برای حفظ روابط با غرب، عربستان، اسرائیل و همراهی با امارات متحده عربی در مورد جزایر سهگانه نشان میدهد که ایران برای روسیه یک “شریک فرعی” است، نه یک متحد راهبردی.