اسرائیل با حملات نظامی مستقیم به ایران و ترور سرداران نظامی و دانشمندان هستهای و حملات موشکی به مراکز دفاعی، نظامی و هستهای عملاً از قواعد شناختهشده حقوق بینالملل عبور کرده است. این اقدامات نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل متحد است، بلکه تعرض مستقیم به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی ایران تلقی میگردد.
از طرفی حملات اسرائیل از منظر راهبردی، حامل پیام بیثبات سازی در منطقه غرب آسیاست. چنین اقداماتی بهطور بالقوه میتواند منجر به تشدید مسابقه تسلیحاتی در منطقه، افزایش احتمال برخورد نظامی مستقیم میان قدرتهای منطقهای، گسترش درگیری به آبراههای حیاتی بینالمللی از جمله خلیج فارس و تنگه هرمز و تضعیف نظم منطقهای مبتنی بر همکاری و اجماع امنیتی شود. این اقدامات صرفاً به سود جریانهای افراطی و تندرو جهانی است که خواهان تشدید خصومتهای فرقهای و قومی در این منطقه هستند.
اسرائیل با عبور از خطوط قرمز امنیتی ایران و تحریک مکرر نیروهای مقاومت، در حال نزدیک کردن خود به پرتگاه نابودی استراتژیک است. اقداماتی نظیر ترور دانشمندان و تخریب زیرساختهای دفاعی، در نگاه حقوق بینالملل، مصداق جنگ پیشدستانه تلقی نمیشود بلکه یک جنگ تهاجمی است که مطابق اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی میتواند پیگرد کیفری برای سران این رژیم در پی داشته باشد.
اما در بعد نظامی تداوم این حملات بدون پاسخ مؤثر، رژیم صهیونیستی را دچار توهم مصونیت کرده و معادله بازدارندگی را به ضرر ایران تغییر داده است.
عملیات «وعده صادق ۳» اگر به جای وعده، با ویژگیهای مانند تخریب میدانی موثر چند هدف راهبردی اسرائیلی، هدف گیری دقیق مراکز نظامی، اطلاعاتی و هستهای صهیونیستها، استفاده از جنگ الکترونیک، پهپادهای انتحاری و موشکهای نقطهزن برای فلجکردن زیرساختهای حیاتی اسرائیل و هماهنگی همزمان با محور مقاومت برای افزایش فشار از مرزهای شمالی و جنوبی انجام میشد قطعاً میتوانست بازدارندگی را برای ایران همراه داشته باشد. فقدان این اقدامات و احتیاط بیشازحد سبب ارسال پیام ضعف به دشمن شده و آنها را به تکرار اقدامات جنایتکارانه تشویق کرده است.
ایران باید بر مبنای دکترین بازدارندگی فعال عمل کرده و پاسخی متقارن، هدفمند و مخرب به دشمن بدهد. این پاسخ میتواند شامل حملات موشکی و پهپادی به پایگاههای هوایی، مراکز فرماندهی، و تاسیسات اتمی، شبکه برق، سامانههای دفاعی و مراکز حساس اطلاعاتی اسرائیل باشد.
ایران به طور همزمان برای تبیین جهانی ماهیت تجاوز اسرائیل باید از یک سو نقض قوانین بینالمللی توسط اسرائیل را مستندسازی و به سازمان ملل و دیوان بینالمللی دادگستری ارائه دهد، و از سوی دیگر با فعالیت رسانهای و اعمال فشار دیپلماتیک بر حامیان صهیونیسم برای توقف کمکهای نظامی و سیاسی یک جبهه نرم ایجاد کند.
همچنین ایران باید به صراحت اعلام کند که هر حمله بعدی به تأسیسات یا افراد نظامی و هستهای، با پاسخ فوری، فراگیر و بدون محدودیت جغرافیایی روبرو خواهد شد. این بازتعریف خطوط قرمز موجب احیای موازنه ترس خواهد شد که پایه بازدارندگی مؤثر است. البته باید توجه داشت که موارد ذکر شده مربوط به کوتاه مدت بوده و برای بلند مدت و امنیت پایدار، قطعا ساخت سلاح هستهای مهمترین ابزار بازدارندگی در مقابل دشمنی است که سلاح هستهای دارد.
ایران، امروز در نقطهای قرار دارد که دیگر تکرار ادبیات هشدار و سخنان بدون اقدام، نه تنها کارایی ندارد بلکه امنیت ملی را به خطر انداخته است. حمله اسرائیل به تاسیسات نظامی و دانشمندان ایرانی، صرفاً یک عملیات نظامی بلکه یک اعلان جنگ است. تنها یک پاسخ واقعی، ویرانگر میتواند معادله بازی را تغییر دهد و امنیت ملی، غرور ملی و اقتدار منطقهای ایران را احیا کند. اگر اسرائیلیها به دنبال بازی با آتش هستند، باید از شعلهای بترسند که دیگر مهارپذیر نخواهد بود.