رقابت ایران و اسرائیل یکی از مهمترین محورهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه است که نه تنها معادلات منطقهای، بلکه معادلات جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد. این رقابت ابعاد مختلفی از جمله نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و دیپلماتیک دارد. ایران از طریق محور مقاومت که شامل حزبالله لبنان، حماس، جهاد اسلامی و گروههای متحد در سوریه و عراق است، فشار راهبردی مداومی بر اسرائیل وارد کرده است. اسرائیل نیز سعی کرده با حضور در مناطق نزدیک به مرزهای ایران، موازنهای در این رقابت برقرار کند که از جمله این اقدامات، ایجاد پایگاههای اطلاعاتی و امنیتی در جمهوری آذربایجان است.
محور مقاومت شبکهای از گروههای مسلح و سیاسی همسو با ایران است. این محور نقش حیاتی در راهبرد ایران برای توازنسازی در برابر اسرائیل دارد. حضور نیروهای وابسته به ایران در سوریه، لبنان، غزه و حتی عراق، به ایران امکان میدهد که در نزدیکی مرزهای اسرائیل حضور عملیاتی داشته باشد. حزبالله لبنان بهعنوان یکی از قویترین بازیگران این محور، تهدیدی مستقیم برای اسرائیل محسوب میشود. همچنین، حمایت از حماس و جهاد اسلامی در غزه باعث شده است که اسرائیل در چندین جبهه درگیر باشد.
اما اسرائیل برای مقابله با نفوذ ایران راهبرد حضور در مناطق همجوار ایران را دنبال کرده است و در تلاش است تا با افزایش نفوذ خود در مناطق نزدیک به ایران، نوعی “حلقه مهار” ایجاد کند. یکی از این مناطق جمهوری آذربایجان است که روابط نزدیکی با تلآویو دارد. اسرائیل با فروش تسلیحات پیشرفته، ارائه فناوریهای جاسوسی و ایجاد پایگاههای اطلاعاتی، سعی دارد از خاک آذربایجان بهعنوان یک نقطه فشار علیه ایران استفاده کند. این اقدام مشابه راهبرد ایران در حمایت از محور مقاومت است که حضورش در نزدیکی مرزهای اسرائیل را تقویت میکند. از طرف دیگر روابط اسرائیل با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و موضوع توافق ابراهیم بین اسرائیل و کشورهای عربی مانند امارات و بحرین، نشاندهنده تلاش اسرائیل برای ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران است. این اقدام به اسرائیل امکان داده تا حضور خود را در نزدیکی مرزهای جنوبی ایران تقویت کند.
هر دو طرف درگیر جنگهای نیابتی و سایبری گستردهای هستند. اسرائیل با حملات سایبری به تأسیسات هستهای ایران (مانند حمله استاکسنت به نطنز) و ایران با حملات متقابل به زیرساختهای اسرائیل این جنگ را در ابعاد دیجیتال نیز دنبال میکنند.
محور مقاومت و حمایت از دولت بشار اسد یکی از ارکان سیاست منطقهای تهران بوده است. اما با سقوط دولت اسد ایران یکی از مهمترین پایگاههای منطقهای خود را از دست داد. از اینرو اسرائیل با کاهش نفوذ ایران در سوریه، به دنبال تثبیت برتری خود در منطقه خواهد بود. این تحول بزرگ معادلات ژئوپلیتیکی را تغییر داده و تأثیرات گستردهای بر رقابت تهران و تلآویو خواهد گذاشت.
سقوط دولت بشار اسد ضربهای جدی به نفوذ ایران در منطقه بود. با خروج نیروهای ایران از سوریه، مسیر حیاتی و لجستیکی ارتباط ایران با حزبالله لبنان که از طریق عراق و سوریه برقرار بود قطع شد. از سوی دیگر با سقوط دولت اسد، نفوذ ترکیه و گروههای مسلح سنی و گروههای مخالف اسد که عمدتاً مخالف ایران نیز هستند افزایش یافته و نقش پررنگتری در این کشور خواهند داشت. در نبود دولت مورد حمایت ایران در سوریه، حزبالله لبنان و دیگر گروههای نیابتی با کاهش پشتیبانی مالی و نظامی ایران مواجه میشوند که این امر ضعیف شدن محور مقاومت را به همراه خواهد داشت. اما سقوط دولت اسد برای اسرائیل فرصتی مهم خواهد میباشد. اسرائیل دیگر با استقرار نیروهای ایران در سوریه مواجه نخواهد بود و با کاهش تهدید از سمت جبهه شمالی، آزادی عمل بیشتری در مرزهای خود خواهد داشت. با حضور بیشتر ترکیه و افزایش نفوذ ناتو و آمریکا در سوریه، فشار بر ایران بیشتر شده و اسرائیل از این شرایط بهره خواهد برد.
سقوط اسد یک ضربه استراتژیک برای ایران محسوب میشود و موازنه قدرت را به نفع اسرائیل تغییر داده، اما رقابت همچنان ادامه خواهد داشت، هرچند ممکن است در آینده مسیر آن تغییر کند. از این جهت ایران به دنبال جبران سقوط دولت اسد خواهد بود و رقابت در عراق، یمن و لبنان شدت خواهد گرفت.